به گزارش خبرنگار وسائل، کرسی ترویجی «غایات و کارویژههای فقه سیاسی بر اساس دیدگاههای آیت الله خامنه ای»، 27 آذرماه به همّت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در تالار نشستهای این پژوهشگاه برگزار شد؛ در این نشست علمی حجت الاسلام دکتر سجاد ایزدهی، به عنوان ارائه دهنده و حجت الاسلام دکتر بهرام دلیر و حجت الاسلام محسن مهاجرنیا به عنوان ناقد حضور داشتند و دبیری این جلسه به عهده حجت الاسلام دکتر محمد ملکزاده بود.
بخش نخست گزارش این نشست پیشتر منتشر شد آنچه در ادامه میخوانید ادامه مطالب ارائه شده از سوی ارائه دهنده بحث و نکات مطرح شده از سوی ناقدان این جلسه است.
حجت الاسلام ایزدهی در ادامه مباحث خود، گفت: اگر نظام اسلامی تشکیل شود، باید با رویکرد حکومتی اداره شود و این رویکرد نیاز به فقه حکومتی دارد.
رهبری فرمودند که ما سالیان متمادی مثل کسانی بودیم که در اتوبوسی نشسته بودیم و فرمان اتوبوس دست شخص دیگری بود، ما در این اتوبوس حداقل کاری که می توانیم انجام دهیم تبلیغ بر روی سایر مسافرین است؛ در حال حاضر فرمان این اتوبوس دست ما است و ما خودمان می توانیم به طور حداکثری جامعه را نیز هدایت کنیم.
ما در اداره حداقلی که به عنوان یک مسافر هستیم نیاز نیست که مسیر و مرکب را نیز مورد بررسی قرار دهیم بلکه همینکه در یک جامعه زندگی می کنیم، فضای کار حداقلی برای ما مهیّا است؛ ولی وقتی که فرمان اتوبوس در اختیار ما است به این معناست که تشخیص مسیر صحیح و راه درست و مرکَب مناسب به عهده ما است و کار سخت تری داریم؛ بنابراین باید متد و روش و غایت مان در این مسیر مشخص باشد. بر این اساس اداره انواع نظامات به عهده فقه حکومتی است.
یکی دیگر از نکاتی که باید به آن توجه کنیم ایجاد هوّیت و وجوب آن است. مثلا در نماز جمعه فرض ما اینگونه است که اگر حکومت عادل بود نماز جمعه نیز واجب است و اگر نبود، نماز هم واجب نیست ولی در رابطه با حکومت اینچنین نیست بلکه ایجاد هوّیت جامعه اسلامی برای مردم فرض است.
جامعه ای مثل قم در قرون گذشته، دارای جامعه شیعی بود ولی حکومت شیعی بر آن حاکم نبود؛ علما و فضلای قم شخصی مثل «برقی» را به خاطر اینکه حدیث ضعیف نقل می کرد از قم بیرون کردند به خاطر اینکه هویت جامعه شیعه را در مخاطره انداخته بود.
آیا رفاه دنیا کار فقه است؟ حتماً هست و ما فقط به آخرت نظر نداریم. اگر نظام مبتنی بر یک استغنائی که دوری از خدا را به همراه نداشته باشد طراحی شود، این یک نظام مورد پسند اسلام است.
حضرت علی(ع) به این مطلب مباحات می کردند که در حکومت من کسی نیست مگر اینکه سقفی بالای سرش هست، نانی برای خوردن دارد و آب شرب برای نوشیدن دارد. این دغدغه امیرالمؤمنین(ع) است که رفاه مردم را در نظر دارد؛ در فقه ما نیز این مسائل وجود دارد لذا تحت عناوینی مثل احتکار، قطاع طریق و مسائلی از این دست مطرح میشود.
در نتیجه آنچه که از فقه سیاسی ما متناسب با زمان حاضر در می آید و متناسب با دیدگاه های رهبری در این خصوص است، این است که رویکردش در رابطه با شرائط حداکثری و غایات هم حداکثری است.
بنابراین از سمت فرد به سمت فقه جامعه و از فقه حکم به سمت فقه نظامات و اجتماعات و از فقه دنیا یا آخرت به سمت فقه دنیا و آخرت و در نهایت به سمت هر چیزی که سعادت دنیا و آخرت ما را تأمین می کند در حال حرکت است؛ از دیدگاه رهبری نقشه راه فقه سیاسی این است و اگر قرار است افتائی بشود باید بر اساس این نقشه راه پیش برود.
پس از ارائه دکتر ایزدهی، حجت الاسلام دکتر مهاجرنیا در نقد مطالبی مطرح شد، گفت: وقتی که از تعبیر «کارویژه» استفاده می کنیم باید معنایی غیر از کارکرد از آن اراده شود چون کارویژه، کارکردی است که اختصاصی بوده و در نهادهای غیر موصوف یافت نمی شود.
اینکه فقه سیاسی بیاید و رفاه جامعه را تعیین کند، نمی تواند به عنوان یک کارویژه برای فقه سیاسی تلقّی شود چون این کارکرد را فقه اقتصاد نیز دارد.
«غایات» هم بیشتر به اهداف دوردست، نهایی و بلند مدّت اشاره دارد و اهداف میانی و دم دستی را اصطلاحا هدف می گویند لذا لازم نبود در عنوان کرسی یا مقاله دکتر ایزدهی، از کلمه غایت استفاده شود.
نکته دیگر اینکه بحث ما در فقه اصغر است که اصلاً کاری به غایات دوردست ندارد و غایات دوردست کار کلام است در حالیکه بحث ما در اینجا فقهی است نه کلامی.
نکته دیگر اینکه جناب آقای ایزدهی گفته اند که ما در این مقاله از روش داده بنیاد استفاده کردهایم در حالی که اگر از یک روش استفاده می شود باید در ابتدای مقاله مؤلفه های روشی، کارکرد روش و نوع نتیجه ای که از روش حاصل می شود مشخص شود در حالیکه به این مسائل در مقاله اشاره نشده، کلّ تحقیق بر روش سوار میشود؛ لازم بود روش به نحو مبیّن و روشن تبیین و تشریح شود.
نکته دیگر این است که در بیانات حضرت آقا آمده است که فقه سیاسی مقسم است برای فقه حداقلی و حداکثری. فقهی که به تدبیر امور جامعه می پردازد و فردی نیست؛ اعم از اینکه حکومت داشته باشیم یا نه و به این معناست که از فرد عبور کرده و به جامعه رسیده است بر این اساس تقسیم فقه حکومتی به فقه حداقلی و حداکثری صحیح نیست.
نکته بعدی بنده این است که غایات فقه های مضاف متناسب با خودشان است. اگر ما باشیم و فقه سیاسی و احکامی نظیر جهاد، نماز جمعه و نحوهما از جانب فقیه صادر شد، غایت این است که با جهاد دشمن را از بلاد اسلام دفع کنیم؛ این می شود تناسب غایت با موضوع. اما اینکه بگوییم هدف از جهاد این است که دشمن دفع شود و سپس ما شهید شویم و به بهشت وارد شویم و همه گناهان من بریزد این دیگر به غایات بیرونی مرتبط است نه غایات فقه اصغر.
بر اساس گزارش وسائل، در بخش دیگر این نشست، حجت الاسلام دکتر بهرام دلیر به عنوان ناقد دوم به ارائه مطالب خود پرداخت و بیان داشت: حقیقیت مطلب این است که در مقاله دکتر ایزدهی نه ادبیات سیاسی وجود دارد و نه ادبیات فقهی؛ سؤال و جواب را خود آقای ایزدهی مطرح کرده و سپس پاسخ می دهد، فرضاً می پرسد که آیا کار فقه رفاه است، در جواب میآید که بله! دیگر نیامده از منابع فقه جواب بله را اثبات کند.
نکته دیگر این است که ایشان در مقاله خود به این مطلب اشاره دارند که فقه در پاسخ به سؤالات به وجود آمده است، سؤال من این است که مرحوم صاحب جواهر که 40 جلد جواهر را نوشته است، پاسخ به کدام سؤال است؟ بله فقه استفتائی مبتنی بر جواب است ولی اینکه بگوییم تمام فقه مبتنی بر سؤال و جواب است اشتباه است.
کمترین منبع در بحثهای فقه سیاسی آیت الله خامنهای دیده میشود. اینکه بیاییم و سخنرانی های مقام معظم رهبری را به عنوان منبع قرار دهیم این اشتباه است کما اینکه در وسائل الشیعه باب صفات قاضی مطرح شده است که سخنرانی خود را علم قرار ندهید. گفتارها چون رفرنس ندارند، بیشتر فقه را از بین می برند تا اینکه فقه را احیاء کنند.
به همین جهت ما غایاتمان از جهت تعدادی کمتر از راهبرد و راهبردهایمان نیز کمتر از اهداف خواهند بود و بنده چون به این تقسیم توجه داشتم، بر خلاف آنچه که ناقد اول تصور کردند، غایات را سرجای خودش و اهداف را نیز در جای خودش قرار داده ام و اینطور نبود که خلط بین غایت و هدف صورت گرفته باشد.
نکته دیگر این است که بر خلاف مطالب دکتر مهاجرنیا بنده از واژه کارویژه، کارکرد خاصّ را تلقّی ندارم بلکه منظورم بایسته های کارکردی است که باید انجام شود.
یک اختلاف دیگری که ما با آقای مهاجرنیا دارم این است که ایشان هنوز از هست به باید نرسیده اند. ذات دین حکم دادن و فتوا دادن نیست، بلکه ذات دین حکم دادن بر اساس مقتضیات زمان و هدایت حداکثری است و ذات فقه این است.
اینکه یک چیزی هزار سال است که در فقه نیست دلیل نمی شود که ما هم در آن وارد نشویم. ما چهل سال با آمریکا مذاکره نکردیم، ذاتاً با این امر مشکل نداریم، اگر زمینه بود مذاکره خواهیم کرد؛ همچنین اگر فقه فقط حکم فردی در آن مطرح شده و غایات در آن لحاظ نشده، جزء ذات فقه نیست که قابلیت دگرگونی نداشته باشد، بلکه این یک وضعیتی است که موجود است و باید دستخوش تغییر شود.
نکته دیگری که لازم است بیان کنیم این است که آقای مهاجرنیا بر این اعتقادند که فقه سیاسی، زیرمجموعه فقه اجتماعی است. بنده می گویم اگر منظورتان این است که سیاست، یک علمی است که به جامعه مربوط است ما هم قبول داریم ولی نوع نگاه من و نگرش من به مسئله سیاست، نگرش مقلد و مجتهد است.
به عنوان مثال من از مرجع می پرسم که بروم جهاد؟ می گوید نرو یا برو! ولی اگر نگاه درون حکومتی باشد، وقتی که من از مجتهد می پرسم به سربازی بروم یا نه؟ می گوید مگر حق داری که نروی؟ این نگاه فرد را منحل در جامعه می بیند و بر اساس جامعه حکم میدهد بر خلاف نگاه قبل که نگرش برون حکومتی داشت./200/241/ح
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز